چهارشنبه 24 آبان 1396
11:15
[ ]
چقدر گفتم بیایید دل خدا را نلرزانیم
گفتم بیایید این همه بار سنگین بی مهری به آب و خاک و هوا را از شانه های زخمی زمین کم کنیم
به خدا زمین دیگر نای ایستادن نداشت
سنگین شد خم شد پایش سست شد
و همه چیز کله پا شد ما ماندیم و یک دنیا پر از دلهای چاک و سینه های فرو ریخته در درون
دل که سنگ نیست
فرو بریزد دیگر تمام است
گفتم یا نگفتم نمیدانم
میگویم بیایید برای یک بار هم که شده تلی از زخمها و کینه ها و نفرت ها و خودخواهی های هزار ریشتری مان را از هم دور کنیم
به خدا دلها که ارام باشند زمین تاب میآورد
ویران نمیکند یتیم نمیکند بی خانه نمیکند زمین که مثل ما نامهربان نیست
اذا زلزلت الا رض زلزاله
[ بازدید : 66 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]