شعر تو

چهارشنبه 24 آبان 1396
11:30
یاسر جمالزهی

چقدر گفتم بیایید دل خدا را نلرزانیم
گفتم بیایید این همه بار سنگین بی مهری به آب و خاک و هوا را از شانه های زخمی زمین کم کنیم
به خدا زمین دیگر نای ایستادن نداشت
سنگین شد خم شد پایش سست شد
و همه چیز کله پا شد ما ماندیم و یک دنیا پر از دلهای چاک و سینه های فرو ریخته در درون
دل که سنگ نیست

چقدر گفتم بیایید دل خدا را نلرزانیم
گفتم بیایید این همه بار سنگین بی مهری به آب و خاک و هوا را از شانه های زخمی زمین کم کنیم
به خدا زمین دیگر نای ایستادن نداشت
سنگین شد خم شد پایش سست شد
و همه چیز کله پا شد ما ماندیم و یک دنیا پر از دلهای چاک و سینه های فرو ریخته در درون
دل که سنگ نیست
فرو بریزد دیگر تمام است
گفتم یا نگفتم نمیدانم
میگویم بیایید برای یک بار هم که شده تلی از زخمها و کینه ها و نفرت ها و خودخواهی های هزار ریشتری مان را از هم دور کنیم
به خدا دلها که ارام باشند زمین تاب میآورد
ویران نمیکند یتیم نمیکند بی خانه نمیکند زمین که مثل ما نامهربان نیست
اذا زلزلت الا رض زلزالها

موضوعات: شعر,
[ بازدید : 75 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
نام :
ایمیل :
آدرس وب سایت :
متن :
:) :( ;) :D ;)) :X :? :P :* =(( :O @};- :B /:) =D> :S
کد امنیتی : ریست تصویر
تمامی حقوق این وب سایت متعلق به احترام متقابل است. || طراح قالب avazak.ir
ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]